نقش وسایل ارتباط جمعی در انسجام و وفاق اجتماعی اقوام
باید در نظر داشت که انسان امروز، یک انسان اجتماعی است.
انسانی است که به سبب تحولات عصر خود، در برابر چشم اندازهای وسیع تر و پیچیده تر قرار گفته. انسان معاصر برای ادامه زندگی در جامعه نوین، نیازهای تازه ای پیدا کرده است و بدنبال آنست که تا بنحوی خود را با شرایط جدید زمان خود انطباق دهد. اکنون زندگی هیچ کس بدون تفاهم اجتماعی که خود بر معلومات عمومی و آشنائی به مسائل جاری متکی است، میسر نمی باشد.
بدون حس تعاون بشری و همبستگی انسانی، ایجاد ارتباط با افراد دیگر امکان پذیر نیست. (معتمدنژاد، 1371: 10) و در این میان انسانها هم هویت فردی دارند و هم صاحب هویت جمعی هستند. از آنجا که انسانها بصورت ذاتی خواهان جلب بیشترین منفعت هستند زندگی جمعی را به کشمکشهای منفعت خواهانه فردی آلوده می سازند، با این حال نمی توان نه فرد و نه جمع را فراموش کرد، بایستی ضمن نگاهداشت حقوق فردی و حقوق جمعی معیارهایی پدید آورد که با تمسک به آن افراد با یکدیگر پیمان بندند که حقوق فردی انسانهای دیگر را به رسمیت بشناسند.
بدون تردید در این رابطه به موازات آموزشهای دیگر در جامعه، از طریق وسایل ارتباط جمعی می توان گامهای مؤثری را در جهت همبستگی و وفاق اجتماعی برداشت.
مفهوم وفاق:
انسان موجودی اجتماعی است و در جامعه زندگی می کند و گرفتار خواستها و سلیقه ها و تفکرات گوناگون قرار می گیرد که گاه ممکن است با دیگران همخوانی نداشته باشد و بعبارتی دیگر جامعه را می توان شبکه سازمان یافته ای از گروههای درحال همکاری و تعاون دانست که به شیوه ای منظم و منطبق بر مجموعه قوانین و ارزشها در حال انجام کار ویژه های خود هستند و متمایل به تعامل و توازن که در آن همه عناصر گرایشهای معقولانه به سازگاری و وفاق دارند.
«وفاق به اتفاق رسیدن در مورد خاصی که اسمش را می گذاریم ارزش، هنجار، منافع و مشترکات یا درون ذهنی کردن و ملکه ساختن هنجارهایی که در مورد آنها کمتر تردید روا می شود.» (خلیلی، 1378: 154)
در باب مفهوم وفاق باید گفت که (وفاق نسبی) است و در طول تاریخ بشر وفاق و اختلاف با هم وجود داشته و اگر اختلاف نباشد کسی پی به (وفاق) نخواهد برد و آنچه برای انسان اهمیت داشته آنست که انسان از ابتدا تا حال متوجه مسئله نظم بوده است (احمدی، 1378: 30).
ابزار نظم (مسئله وفاق بوده) و (وفاق) لازمه نظم بوده است. حال این نظم گاهی از طریق دگرگونی وضع موجود حاصل می شود و گاه از طریق حفظ آن. هیچوقت نشده که واقعا این (وفاق جمعی) کامل بوجود آید. بنظر می رسد بر سر تعداد ارزشها در جامعه، وفاق نسبی داشته است. (چلبی، 1378: 31) که از جامعه ای به جامعه دیگر فرق می کند.
شاخصه هائی را برای جامعه ای که بسوی وفاق پیش می رود بر می شمارند:
مشارکت اجتماعی، پذیرش اختلافات، کاهش تعارضات و افزایش علایق (عام گرایانه) می باشد (مقصودی، 1378: 33) و در مورد روشهای ایجاد وفاق به ابعاد ارتباطی، فرهنگی و اقتصادی و روانشناسی پرداخته می گردد (احمدی، 1378: 35).
مفهوم ارتباط:
واژه ارتباط (Communication) از ریشه لاتین (Communis) به معنای اشتراک گرفته شده است. این کلمه در زبان فارسی به صورت مصدر عربی باب افتعال به کار می رود که در لغت به معنای پیوند دادن و ربط دادن و به صورت اسم مصدر به معنای بستگی، پیوند، پیوستگی و رابطه کاربرد دارد. (دادگران، 1377: 15)
ادوین امری[2]، مفهوم ارتباط در معنای عام (با توجه خاص به ارتباط اجتماعی) چنین تعریف می کند:
«ارتباط عبارت است از فن انتقال اطلاعات، افکار و رفتار انسانی از یک شخص به شخص دیگر» (محسنیان راد، 1371: 19). تمامی موجودات متکی به ارتباط با همنوع خویشند، بهبود فردی، سازمان اجتماعی و رشد، به ارتباط نیاز دارد. ارتباط منشأ فرهنگی و عاملی در راه ارتقاء انسانی است و کاستی در ارتباط اجتماعی موجب پیدایی آسیبهای روانی است.
انسان هزاران سال متکی به صُوَر ارتباطی بَدوی، ولی مناسب جامعه زمان خود بود با گذر از مراحل پیام رسانی به وسیله آتشی که بر فراز کوهها روشن می شد، قاصدان پیاده یا سوار، و پیامهایی که بوسیله کالسکه یا قایق ارسال می شدند، ارتباطات توسعه یافت و آنقدر توسعه پیدا کرد که امروز، عصر ما را، عصر ارتباطات می خوانند. (جهانداری، 2536: 15)
زمانه شگفتی است. انقلاب ارتباطات فراگیر شده و از اندیشه بشر نیز فراتر رفته است. تقریبا همه گونه اطلاعاتی ممکن است در دسترس هر که خواستار آن باشد قرار گیرد. گاه یک نوآوری در جهان تکنولوژی تا فراگرد عادی خود را بپیماید و به بازار برسد تقریبا کهنه شده است. و ارتباطات چنان اهمیت یافته است که عصر ما را، عصر ارتباطات نامیده اند. باری انقلاب ارتباطات با کشف تلگراف بی سیم نتایج خود را عرضه کرد و در آغاز آن شتابی اندک داشت، رادیو آمد و به دنبالش تلویزیون و پس از آن آهنگ پیشرفت چنان شتابی یافت که دیگر به آسانی نمی توان دنبالش کرد و تا از یک نوآوری خبردار شویم، کهنه شده و دیگری گام به میدان گذاشته است. (ارجمند،
1368: 2)
در واقع وسائل ارتباط جمعی نظیر رادیو، تلویزیون، سینما و روزنامه که مظهر ارتقای تکنولوژیک انسانند و دارای بیشترین تأثیر فرهنگی می باشند. این وسائل در پیدایی عادات تازه، تکوین فرهنگی جهان، تغییر در رفتار و خلق و خوی انسانها، سهمی شگرفت بر عهده دارند و در کنار آنها ماهواره و کامپیوتر و اینترنت نیز بدون سهم نمی باشند.
نقش و کارکرد و آثار وسایل ارتباط جمعی:
از آنجا که نیازهای بشری گوناگون است و پیچیدگی های جامعه انسانی روزافزون می باشد نقش وسایل ارتباطی اشکال و جنبه های مختلفی بخود می گیرد. امروزه، عمده ترین نقشی که وسایل ارتباط جمعی بر عهده دارند، عبارت است از: فرهنگ سازی، آموزش، اطلاع رسانی و ایجاد مشارکت اجتماعی.
مرتن و لازارسفلد[3] در کتاب معروفشان به نام «ارتباط، سلیقه مردم و عمل اجتماعی سازمان یافته» وظایفی را برای وسایل ارتباط جمعی قائل شده اند که عبارتند از:
1- وظیفه اخلاقی (حمایت از هنجارهای اجتماعی). 2- امکان اعطای پایگاه اجتماعی.
3- برخی وظایف نامطلوب (مانند تخدیر اجتماع با ایجاد نوعی مشارکت خیالی در واقعیت. (دادگران، 1377: 106)
هارولد لاسول[4] وظایفی چند، نظیر مراقبت از محیط و ایجاد همبستگی بین اجزای گوناگون جامعه را در پاسخ به محیطی که در آن انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر صورت می گیرد بعنوان وظیفه های اصلی ارتباط جمعی تلقی می کند. (ساروخانی، 1371: 83)
پروفسور روژه کلوس[5] ضمن بحث درباره نقش مطبوعات و رادیو و تلویزین و سینما در جوامع معاصر وظایف گوناگون آنها را به ترتیب معرفی می کند.
اول- وظایف ارتباط فکری:
1- اطلاع و آگاهی. 2- پرورش، شامل: الف- پرورش اندیشه ها و احساسات.
ب- پرورش عقاید. ج- پرورش حرفه ای. 3- بیان، شامل: الف- معرفی فرهنگ و تمدن
ب – تشریح ایدئولوژیهای جاری ج – استدلال 4- اجبار، شامل : تبلیغ تجاری و تبلیغ سیاسی .
دوم – وظایف روانی – اجتماعی :
1- همبستگی اجتماعی 2- سرگرمی 3- درمان روانی . ( معتمد نژاد 1371 : 20-19 )
وظیفه اساسی در کشورهای کمتر توسعه یافته، تأمین مشارکت بیشتر مردم در امور اقتصادی و ملی، افزودن مهارتها و دانشها، همبسته کردن آنها به صورت یک ملّت و یاری آنها در یافتن هویت فرهنگی و فردی خویش است . ( جهانداری، 2536:22 ) بطور کلی نقشها وظایف وسائل ارتباطی را میتوان اینگونه برشمرد: تفریحی، خبری، همگنسازی، آگاهسازی، احساس تعلق اجتماعی . ( ساروخانی، 1372: 72 )
این نقشها و کارکردها به صُوَر مخلتف، از طریق رسانههای ارتباطی سنتی و مدرن ، تحقق مییابد . رسانههای سنتی نسل اندر نسل بار سنگین ارتباطات را بدوش کشیدهاند و رسانههای جمعی در زمرهی نوآوریهای دوران اخیر محسوب میگردند.
در اینجا به دو نقش و کارکرد یا وظایف وسائل ارتباط جمعی که در جهت همبستگی و توجه به ارزشهای مشترک بوده و زمینه وفاق و یگانگی را ایجاد میکند، اشاره
می کنیم.
نقش همگنسازی :
وسایل ارتباط جمعی نزدیکی سلیقهها، خواستها و انتظارات تمامی ساکنان یک جامعه را موجب میشوند. با ورود وسایل ارتباط جمعی به جامعه، خردهفرهنگها و فرهنگهای خاص ناپدید میشوند و بنوعی تمامی ساکنان یک جامعه ، تشابه پیدا میکنند و در سبک زندگی، علایق و خواستها از الگوهای مشابهی که این وسایل به آنها میدهد، برخوردار میشوند. کازنو[6] این روند را توده شدن تمامی مردم در یک محدوده جغرافیایی با مرزهای ملی میداند ( ساروخانی ، 1372 : 88 ) که این امر نوعی حرکت در جهت توجه به هنجارها و ارزشهای مشترک بوده و موجب وفاق اجتماعی و همبستگی بیشتر در جامعه میگردد.
احساس تعلق اجتماعی و احساس مشترک :
در جوامع جدید در زمینه ارتباطاتمان به افرادی برمیخوریم که در انبوه گسترده شهری و به تنهایی زندگی را سپری میکنند. در چنین اوضاع و احوالی، صدای رادیو یا تصویر تلویزیون و یا نوشته روزنامه ، وسیلهای در جهت احساس تعلق اجتماعی است ما وقتی روزنامه میخوانیم یا به رادیو گوش میدهیم ، احساس میکنیم که ما هم حلقهای از حلقههای زنجیر جامعه هستیم و وسیله ارتباطی همچون پلی بین افراد جامعه عمل میکند و آنان را از تعلقشان به یک کل آگاه میسازد.
« برخی چون ( لرنر )[7] احساس مشترک را مطرح کردهاند بنظر آنان وظیفه اساسی وسایل ارتباط تقویت چنین احساسی است. شخص از این طریق میتواند خود را به جای دیگری قرار دهد، احساسات او را درک و در غم و شادی دیگران شریک باشد.»
( ساروخانی، 1372: 93 )
جامعهشناسان گفتهاند که ارتباط جمعی در جهان امروز اجتماع جانشینی ایجاد کرده است که همان کارکردهای روانی جامعه کوچک را دارد که افراد در روستاها در روابط رودررو پیدا میکنند. در روستای کوچک که همه همدیگر را میشناسند، غیبت و پشت سر هم حرف زدن یکی از مضامین اصلی ارتباط انسانی است. نقطه ضعفها، خصوصیات اخلاقی، لغزشها و رویدادهای زندگی خصوصی هر کس برای دیگران شناخته شده است. در جامعه شهری جدید، همسایه، همسایه خود را هم نمیشناسد.
- ۹۳/۰۳/۱۳